هنگامی که معتاد به مواد مخدر جیسون مجبور به پوشیدن یک ردیاب مچ پا و خدمت به موقت در یک مزرعه فرار شده است ، او به طور غیر منتظره با پدربزرگ جانباز خود ، گریف ، که جیسون فکر می کرد مرده است ، ملاقات می کند.