تانگو
پوست تنگ 3
تابستان پنهان سال ۶۸
خانواده ماراتون
بوسه بوسه، ولی سرت را از سر ندهید
کار نیمه وقت
در روستای من باران می بارد
حتی با اصغر خوشبخت هم ملاقات کردم